وبلاگ انتظار
|
شناخت امت ها با پيشوايشان
(يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناس بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً);1 «ياد كن روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم. پس هر كس كارنامه اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخ هسته خرمايى به آنان ستم نمى شود. تفسير آيه خداوند متعال در ابتداى آيه به مسأله بسيار مهم رهبرى و نقش تعيين كننده آن در سرنوشت انسان ها پرداخته، مى فرمايد: روز قيامت هر گروهى را با امام و رهبرشان مى خوانيم (يَومَ نَدعُوا كُلَّ اُناس بِاِمامِهِم). مراد آيه اين است كه انسان ها هر رهبر و پيشوايى را در زمان خود برگزينند، در روز قيامت همراه او خواهند بود. اگر آنان رهبرى پيشواى دينى (پيامبر يا جانشين او) را در زمان خود بپذيرند، با او محشور خواهند شد و اگر رهبرى شيطان و پيشوايان گمراهى را انتخاب كنند، همراه آنها خواهند بود. پس در هر زمان هم امام نور وجود دارد و هم امام نار و هر كس امامت هر كدام را براى خويش برگزيند، در روز قيامت با او خواهد بود. چنين تعبيرى در عين اينكه يكى از اسباب تكامل انسان را بيان مى كند، به او نيز هشدار مى دهد كه در انتخاب رهبر دقت لازم را داشته باشد و راهبرى انديشه و برنامه زندگى خود را به دست هر كس نسپرد. او بايد بداند رهبر در نوع عملكرد آدمى، تأثير گذار بوده، او را در روز قيامت در صف «اصحاب يمين» (افرادى كه نامه عمل آنان به دست راست شان داده مى شود) و يا در گروه «اصحاب شمال» (افرادى كه نامه عمل آنها به دست چپ شان داده مى شود) قرار مى دهد. تأويل آيه از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه در هر زمانى، بايد امام نور و پيشواى آسمانى باشد تا در روز قيامت، مردم زمان او با وى محشور شوند. توجّه به اين نكته بايسته است كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)آخرين پيامبر الهى بود و از طريق عامه (اهل سنت) و خاصه (شيعه) از آن حضرت نقل شده كه بعد از من دوازده نفر خليفه و جانشين هستند. در روايات نخستين آنها امام على(عليه السلام)و آخرين شان امام مهدى(عليه السلام) معرفى شده است. از مطالب ياد شده به دست مى آيد كه يكى از مصاديق امام در اين آيه امام مهدى(عليه السلام) است.
كلينى(ره) از فضيل بن يسار نقل مى كند:
«سَألتُ اَبا عبدِاللّه(صلى الله عليه وآله) عَنْ قَولِ اللّه تبارَكَ و تَعالى (يَومَ نَدعُوا كُلَّ اُناس بِاِمامِهِم)؟ فقالَ: يا فُضَيل اِعرِفْ اِمامَكَ لَمْ يضُرُّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الاَمر أو تَأَخَّرَ وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبلَ اَنْ يَقُوم صاحِبُ هذَا الاَمرِ كانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانِ قاعِداً فِى عَسكَرِهِ لا بَل بِمَنزَلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحتَ لِوائِهِ»;(2) از امام صادق(عليه السلام) درباره آيه شريفه يَومَ نَدعُوا كُلُّ اُناس بِاِمامِهِم پرسيدم، حضرت فرمود: اى فضيل! امامت را بشناس. پس به درستى كه اگر امامت را شناختى به تو ضرر نمى رسد كه اين امر (زمان فرج و قيام) جلو بيفتد يا به تأخير. كسى كه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر از دنيا برود، مانند كسى است كه در لشكر حضرت قرار دارد. نه، بلكه مثل كسى است كه در زير پرچم آن حضرت باشد. اينكه حضرت، كلمه «امام» را به صورت مفرد مى آورد و از ضمير مخاطب استفاده مى كند، به دست مى آيد كه هر چند معرفت همه امامان لازم است; ولى معرفت و شناخت امام زمان، جايگاه ويژه اى دارد و انسان بايد توجّه خاصى به او داشته باشد. لازمه اين بيان، اين است كه امام، بايد در هر زمانى باشد. در روايتى ديگر امام(عليه السلام) چنين مى فرمايد «فَمَنْ عَرفَ اِمامَهُ كانَ كَمَنْ كانَ فِى فُسطاطِ المُنتَظَر(عليه السلام)»;(3 پس، كسى كه امامش را بشناسد، مانند كسى است كه در خيمه منتظر(امام) باشد. از اين بيان استفاده مى شود كه امام صادق(عليه السلام) در معرفى امام منتظر ـ به عنوان يكى از مصاديق امام در آيه شريفه ـ عنايت ويژه اى دارد و روايت پيشين را به قيام صاحب الامر ربط مى دهد.(4 چند نكته در اين روايات نسبت به «معرفت امام» توجهى ويژه شده و وظيفه اصلى و مهم هر فرد، شناخت امام زمان دانسته شده است. 1. در اهميت معرفت مى توان گفت: آدمى موجودى داراى اختيار و اراده و در نوع انتخاب خود آزاد و مستقل است. لازمه انتخاب، وجود راه هاى متعدد است. براى انتخاب راه صحيح و رسيدن به هدف نهايى و كمال مطلوب، به معرفت و شناخت درست و كامل نياز است. شناخت نادرست يا ناقص، باعث مى شود راهى نامناسب انتخاب و پيموده شود كه به سرانجام نيك، پايان نمى پذيرد. در ميان شناخت ها، معرفت امام اهميت ويژه اى دارد; چرا كه خداوند سرپرستى امور انسان ها را به عهده امام گذاشته است. آنان نيز بايد پيرو و فرمان بردار او باشند و زمام امور و زندگى خود را به دست او داده و حول محور او بچرخند. در اين صورت طبيعى است كه انسان بايد بداند اختيار زندگى خويش را به دست چه كسى مى سپارد. 3. «معرفت امام» باعث مى شود كه انسان با وظيفه خود در زندگى آشنا شده و به آنچه امام از او بخواهد، عمل كند. اطاعت امام، اطاعت از خداوند است: (اَطيِعُوا اللّه وَاَطيِعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ)(5). چنين كسى در راه بندگى خدا گام مى نهد و از چيزى نمى ترسد و چيزى نيز به او آسيب نمى رساند; چرا كه خداوند عهده دار او است: (اللّهُ وَلِىُّ الَّذين آمَنُوا)(6) 4. پاداش اين فرد، همانند ثواب كسى است كه در لشكر حضرت حاضر بوده و از ياران آن بزرگوار است. پی نوشت: 1. اسراء (17)، آيه 71. 2. كافى، ج 1، ص 371، ح 2. 3. كافى، ج 1، ص 372، ح 7. 4. اين روايتها در كتاب هاى متعددى نقل شده است; ر.ك: معجم احاديث الامام المهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 231. 5. نساء (4)، آيه 59. 6. بقره (2)، آيه 257 التمـــــــاس دعا نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ پنج شنبه 29 تير 1391
] [ 16:8 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکين ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |